این اثر همانند دیگر آثار لیلا صادقی از طرح روی جلد آغاز می شود و خواندن داستان با خوانش جلد کتاب آغاز و پایان می یابد. این کتاب دارای دو طرح جلد، یکی طرح روی جلد و دیگر طرح زیر جلد است که این دوگانگی با درون مایه داستان در تطابق است. نقاشی های مورد استفاده در طرح جلد اثری از عباس بلوکی فر، روی جلد تصویری از فرهاد و پشت جلد، تصویری از شیرین و همراهانش دیده می شود، درصورتی که رمان به روایت زن داستان است. درواقع در طرح روی جلد، شیرین به عنوان زن راوی داستان به پس زمینه و به پشت جلد کتاب رانده می شود، درصورتی که زاویه دید داستان مربوط به اوست که این خود، بخشی ناگفته از داستان را شکل می دهد.
طرح زیر جلد با نقاشی وسط قاب (اثر جواد عقیلی) نیز به عنوان بخشی از رمان، کامل کننده طرح روی جلد و متن اثر است، بدین گونه که زن قاب گرفته شده در وسط جلد، زیر یک جلد دیگر (تصویر قبلی) پنهان شده است و خواننده برای دیدن آن باید کاور روی کتاب را بردارد، در غیر این صورت تصویر این زن را نمی تواند ببیند. به پس رانده شدن زن از نگاه خواننده، در هماهنگی با درون مایه اثری است که همه راویان آن زن هستند، اما روایت آن ها و زاویه دید آن ها معطوف به مردی است که هسته مرکزی داستان است. مردی که از او می گویند و او در داستان هیچ صدایی ندارد، اما گویا بلندترین صدای داستان از آن اوست.
داستان به صورت چند روایت موازی و تو در تو پیش می رود و شخصیت مرکزی در ظاهر زنی است که به صورت زن های دیگری در دوران های متفاوت، مانند شیرین، زن لوط و غیره تکثیر می شود. همچنین این زن ها نقش های اجتماعی متفاوتی را ایفا می کنند، از جمله زنی نقاش، زنی خانه دار، زنی اسطوره ای و زنی خیالی که گویا این زن ها بخشی از تاریخ زن بودن را روایت می کنند. روایت های داستانی در تلاقی با روایت های داستان های دیگری قرار می گیرند و از لحاظ زمانی و مکانی در چند بعد متکثر شکل می گیرند.
در نقطه آغاز داستان، زن نقاش در حال کشیدن تصویری از شیرین، زنی اسطوره ای است که در پایان داستان تصویر این زن اسطوره ای از هم متلاشی می شود و قاب زیر جلد کتاب همانند تصویر هر یک از زن ها، از چهره تهی می شود و در تعلیقی ابهام گونه بی سرانجام می ماند.
ساختار کار بر سه بخش تقسیم می شود که هر بخش به نام رنگ مکمل رنگ زمینه صفحه است: فصل آبی (زمینه نارنجی)، فصل زرد (زمینه بنفش) و فصل قرمز (زمینه سبر). نام فصل ها به رنگ خاکستری پررنگ نوشته شده که نمادی از خنثی بودن فرد در برابر رنگ زمینه به مثابه اجتماع است، چرا که خاکستری به رنگ مکمل زمینه دیده می شود، بی آنکه به واقع و در ماهیت به آن رنگ باشد.
خوانش فصل بندی، عنوان بندی و رنگ های به کار رفته در اثر به مثابه پیرامتن هایی که به بخشی از متن تبدیل می شوند و در خوانش داستان موثر هستند، همانند دیگر آثار لیلا صادقی از جمله ویژگی های بارز داستان نویسی او هستند، به طوری که می توان گفت صادقی در این اثر خود نیز به مانند دیگر آثارش در آستانه ها حرکت می کند و پیرامتن ها را به بخشی از متن اصلی داستان تبدیل می کند.
در جلسه نقد و بررسی این کتاب که در بهمن ماه در موسسه بهاران برگزار شد، دکتر فرزان سجودی و محمد حسینی نظراتی را ابراز کردند که در گزارش آن به صورت موجز منعکس شده است:
انقلاب همیشه از جبهه و جنگ آغاز نمی شود، گزارش جلسه
از جمله یادداشت های نوشته شده درباره این اثر عبارتند از:
شیرین نمادی از ویرانی، حمید باقری
رنگ های بی فرجام، ترانه های بی هنگام، امین حیدری
هیس رنگ می پرد، امید نقیبی نسب
کتابهایی برای نخواندن، شهلا زرلکی
آبی، زرد، قرمز، پوریا فلاح
عینی کردن انتزاعات: نوع دگرگونه دیدن و روایت، فرحناز علیزاده
وقتی که متنی با خواننده تماس بگیرد، فریبا حاج دایی
گفت و گوها درباره این کتاب:
پریدن به روایت رنگ (رمان)
نوشته: لیلا صادقی
طرح جلد: سپیده شمالی
ناشر: نقش جهان/ انتشارات خوارزمی
نوشته شده در 1387، انتشار 1393
شماره شابک: 9789640485071
شماره نشر: 66475447