لیلا صادقی، عکاس: خالق گرجی |
درخت هم که شاخه هایش تیر بکشد
می افتد توی دریاچهای که خیال میکند تشنه است
ولی هنوز روی فکری که یخ زدهام
سر میخورم و هربار که میافتم
دوباره بلند میشوم
سنگ بنای اولین دیواری که میشکند
زیر سومین مهرهی گردنم تیر میکشد
تنت سنگ و سرت سنگ و لبت سنگ
منم مورچهای که همهی عمر سنگی کشیده باشد به پشت و
شده باشد پشت سنگ
پشت میکنم به سنگی که میشکند سرم را
ولی به سنگ که برنمیخورد این پشت من
پشتی که تیر میکشد و میافتد توی آبی که خیال میکند تشنه است
سنگی که پشت میکند به خودش زیر آب
---
لیلا صادقی
دیدگاهها