ترجمه عکس به شعر
جهت شرکت در فراخوان جایزه گروه «با خانه مان» - بخش شعر
[به نگاهت به خانه های شهر بی خانمان]
بی شهر مانده ای
بی سحر ِباز مانده ی ِرویا
وقتی کنار خانه ی بی روز
کودکت
بی خواب می شود
٭٭٭
تو یاد می دهی که بگوید:
بی دار
دار
ـ یعنی که مرگ؟-
شاید کنارِ دار
- در واژه نامه ها،
درخت -
و یا
خانه
- دار-
٭٭٭
بی دستِ دورِ یار
چشمت به راه
درد را
تن کشیده ای
تن ها
تا خانه اش خراب
این شهر
بی شعور
بی شرح
بی شفا