ادامه از سطر - نرگس باقری

 

نرگس باقری

--1--------

وقتی  در چشم‌های تو اشک می‌ریزم

سطر از ادامه بر می‌دارم و

آنقدر دور خودم می‌پیچانم

 که  از خودم دور شوم

...

سطرهایی هست که ادامه‌ ندارد

و روایت‌هایی که دایره  

اما چشم‌ها را در حدقه می‌گرداند

...

 هنوز جاده از رگ‌های من می‌گذرد

و تو در  گردن نشسته‌ای

بی‌آن‌ که به ادامه‌ی این سطر بیندیشی

بی‌آن که از اشک بریزی

بی‌آنکه روایت شوی

--2--------

گیجم  

و میان شعرهایم زنی را گم کرده ام

این روزها هرچه می‌نویسم لاغرترمی‌شوم

آنقدر که پیدایم نمی‌کنم

و از جایی در خواب‌هایم

به سطح می‌آیم که رگ‌های من باشی

--3--------

 

برای گفتن خوشبختی هایم

تنهایم

چون گلی در گلوی کویر

 گاهی باد نام تو را بر لبهایم می گذارد

 هنوز به تعبیر لبهای تو  تبعیدم

پسر انسان!

 دوستم بدار و

در اندوهت غرقم کن!

--4--------

می آیی

و لحنت از تاریکی  سرما تر

 یادم می اندازی که زبان چشیدن نمی‌داند

و از خوشی‌های کوچک بی‌حس شده‌ام

تنها گاهی صورتم را به کلماتت می چسبانم

 می بینم زنی را نشانده‌ای میان ترس

که از او تا شعر

کتاب‌ها فاصله است

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

تمامی حقوق این سایت متعلق به شخص لیلا صادقی است و هر گونه استفاده از مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است