به سردارهای با شکوه خودتتخریب چی ها آمده اند مین های تو را از من بیرون ببرند
بگو
بر سر دار داد بزنند
این مین ها درونی منند/ با منند/ خود منند
بگو در تنم سربازی است یادگار برهنگی ات در نبردی که در من تمام نشده /نمی شود
و آتشش را
دیرهزار سال با سیلی روشن نگاه داشته ام
بگو
هر ساله یادبود سربازان متجاوزت را تنم جشن می گیرد
من در شب های نبرد گلوله به گلوله با سربازهای تو
مست کرد ه ام
و بین سربازان ما همیشه مستی بوده
راستی بوده
و دهان من انبار مهمات و
و در لبان تو باروت و
و جنگ با جیم و نان و بنگ
به نقطه های فرسایشی رسید
سایشی رسید و
و سربازهای تو از خطوط مقدم
روی چشمهای من
شهید می بردند
حالا مفقود مرا ردیف کن روبروی دیوار هایی که دورمان کشیده اند
و با سربازهای سر باز زده از تن به تنم / وطنم
باران تیر ببار
زیر باران / زیر تیر باران /عاشق سربازهایت شده/ می شوم چرا که وقتی می کشند گریه می کنند
ببار
تیر ببار
آتش این جنگ را بر سنگ های سنگرم
ببار
بگذار سنگهای مذاب سنگرم شهاب شوند
و به افتخار سردارهای پای دار
تا دو کهکشان آنسوی تر
سنگ بپاشند.