این را - نرگس عظیمی

 

نرگس عظیمی

این را

هزار بار

پیداست هزار بار

نمی‌ گویمش که بار چند حرف باید سوارش کنم

بتاخت

از روی اجساد هزارمین

فرستاده‌ام برایت تلگراف بزنند و هر هزار هر

پیداست که هیچوقت

این را

بیش از هزار بار نمی‌‌شود گفت

خطوط

صدایشان

چقدر پشت هم

پیدا و پنهان خط خورده گی‌‌‌های این را؟

همه راننده حتی گفت

بی‌ اشک هم گونه‌هایم خیس

آیینه در دستش صاف

هی‌

پنجره به پنجره

هی‌

هوایی شده‌ام نکند!

دو هوا در شش‌هایم تویی

گفتند این بار هم

برای نفس کشیدن از تو بگذرم

باز راننده گفت

تا هوا سرد است

یخ حرفها

با هزاربار رژه نمی‌‌پرانی ام؟

سواره از پیاده رو صدایت کردم

می‌خواهم این را

تازه سالیانی بعد

بر ساختمان‌ها همچون پری

از رویشان نپری   پری

جلوتر نرو

نگذار هزار پا به درون زمین فرو روم

فقط این را

کمی‌ صبر داشتی

فقط این را

از روی لبهایم

فقط.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

تمامی حقوق این سایت متعلق به شخص لیلا صادقی است و هر گونه استفاده از مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است