پنج شعر از فرزین هومان فر


1-
برای ورود گریه پرداختیم
و درخواب وُ کمی عشق
خندیدیم
درجمله های امری
به شادی هایِ از دور
بخندیم یا گریه کنیم؟

 


2-
دست ِ شعبده
باز نیست
به قرار می آیم
بابلیطِ روزهای ِ باطل شده
با مُرده ام
سر زنده

 


3-
سکوت که دندانه گرفت
به گوش هایی رسید
که از صدا بریده بود

 


4-
سری جای خود نیست

سَرَت را بدزد

تا تو سَروَری
جهان
باموهای ی تو رنگ می شود

سیاه / خاکستری
سیاه / خاکستری

 



5-
شب
بلند شده بود
به کافه ی کوچکی در سر رفتم
تا از خود رفته باشم
دورِ ِ میزی که بی پایه می گشت
می گشتیم وُ رخ نمی دادیم
با عطری که بی نرگس آمدوُ رفت
پیچیدم
به دست های ِ دورِگر دن ام

 

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

تمامی حقوق این سایت متعلق به شخص لیلا صادقی است و هر گونه استفاده از مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است