رویا تفتی - اگر جنگ نبود

 

ویژه نامه شعر: اگر جنگ نبود

if no war roya tafti

شعر اول: با هانا*

 

با خود حرف زدن اندیشیدن است؟ هنر نیست ولی   همه می‌توانند

مهاجرت به درون هنر نیست   ولی همه نمی‌توانند

او واقعا جوری می‌کشد انگار مگس‌اند

درگیری با کل جهان راحت‌تر است یا این که با خود؟

 

چه بسا از اول انگیزه‌ی این چنینی نداشتند

آیا من شکست‌خورده‌ی تجلی شیطانم؟

چرا فکر می‌کنی وسوسه شرّ است؟

و مواردی از این دست

 

جهان سوم دقیقا کجاست؟

جهان‌بینی کجا؟

نقطه‌‌‌ی عطف

کف خیابان

نقش تصادف

و جای شُکر حدودا کجاست؟

کمال‌گرایی شاید نوعی فرار از واقعیت باشد

مصرف‌گرایی هجوم به واقعیت نیست؟

 

هر تحولی پیش نیازی دارد

نمی‌شود از تاریخ درس‌های زیادی گرفت

هر بار در روند کار

نمی‌شود درس‌های زیادی نگرفت

امید مجهول‌الهویه است

 

اندیشیدن دردسر می‌آورد نیندیشیدن حتی بیشتر

میراث ما را سندی تضمین نکرده

استبداد کشف جدیدی نیست

و مرگ ندارد جهل

ایضاً امید

 

دایاسپورا

دایاسپورا

از هم پاشیده‌ی بی‌‌دفاع!

کسی از تو پرسید؟

آنچه یک بار رخ داده می‌شود تکرار شود

نپرسید کمدی جدی‌تر است یا تراژدی؟

کمال‌گرایی یا جمال گرا؟

حسرت بیشتر می‌خوری یا افسوس؟

بریانی یا عریان؟

 

 

۹۹/۲/۱۱

*هانا آرنت(1975- 1906)  فیلسوف(فلسفه‌ی سیاسی) و تاریخ‌نگار آلمانی- آمریکایی.

 

 

شعر دوم: با اوریانا*

 

شش تا ده روز بیدار بمان بالای سرم

مراقب جگرم باش و پاره‌ی جگرم

آل زده‌ام

می‌بینی اوریانا دیوانه شده‌ام و حرف‌های بدیهی می‌زنم

آبی که توی زمین نرود فرو سخت است

گفتگو لطفی هم داشت؟

جز آتش چه بود و غیر از گوشت و خونِ باز چه بود؟

اوریانا    اوریانا

تکرار اسم تو جنگیدن را می‌تاراند

هر نی‌ای که نیشکر نمی‌شود

زندگی برای من هم جنگ شد و دیگر هیچ

گفتگو با خود و    دیگر هیچ

هر کسی جای زخم‌هایش را بهتر بلد است

"دنیا تغییر می‌کند اما مثل گذشته می‌ماند

کارزاری که هر روز تکرار می‌شود

در عین حال شیرین است رویا

احمقانه است ولی واقعیت دارد"

از جنگ‌های برابر خسته‌ام اوریانا

از جنگ‌های دو برابر   

"گاهی با دیوار انس بگیر

بین جمعه و شنبه فرقی نیست

نترسیدن ساده نبود

و خسته نگشتن"

نه این که فکر کنی خواب نمی‌بینم

سینه‌ام سپرم ‌شد تمام وقت

دلم سنگری که می‌بستم به مشقّتِ کندن

"تا حالاش هم هنر کرده‌ایم که مانده‌ایم"

می‌ترسم اوریانا   از قبل از جنگ می‌ترسم      از بعد از جنگ

در حین جنگ ...

سخت‌تر از دیدن عشق در حال احتضار چیست؟ 

" تن در دادن که نمی‌شود رویا

باید خوب پرش کرد

و چه حماقتی قاطع‌تر از خود جنگ"

گریه آسان‌تر است یا نخندیدن؟

که بشریم هنوز  

و ماه آرزوی گوی نقره‌ای است (1)

 

 زیرنویس:

 

* اوریانا فالاچی(2006-1929) روزنامه‌نگار و مصاحبه‌گر سیاسی برجسته‌ی  ایتالیایی و نویسنده‌ی چندین کتاب از جمله: «زندگی جنگ و دیگر هیچ» 

1- سطرهای  داخل گیومه از اوریانا فالاچی‌ست.

 

 

 

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

تمامی حقوق این سایت متعلق به شخص لیلا صادقی است و هر گونه استفاده از مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است