نگران شهري بودیم كه بچه هايش آغوشي نداشتند براي چشم بستن، نگران دست هايمان كه به جايي نمي رسیدند تا توان گرفتن دست ديگري را داشته باشند، نگران زباني كه شنيده نمي شد. ما، يعني چند نفر كمتر از انگشتان دست، شديم يك دست و بلند شديم ايستاديم و گفتيم ما، هنرمندان اين شهر، از همه هنرمندان همين شهر دعوت كردیم كه به ما بپيوندند كه روي هم رفته بشويم يك پيكر براي راه رفتن، دويدن، حرف زدن از حقوق ضايع شده شهروندانمان كه اولين مايحتاج زندگي را ندارند: خانه
خانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) آن جایی که در آن آدمی سکنی می کند. (ناظم الاطباء). سرا. منزل . مستَقَرّ :
برگزیدم بخانه تنهایی
از همه کس درم ببستم چست .
شهیدبلخی .
کنون همانم و خانه همان و شهر همان
مرا نگویی کز چه شده ست شادی سوگ .
رودکی
قدم به قدم راه رفتیم. سه بخش را برای ابراز نگرانی خود برای معضل بی خانمانی شهروندانمان تعریف کردیم: 1. جایزه 2. نمایشگاه 3. جلسه نقد و بررسی. اسممان را گذاشتیم «با خانه مان». خواستیم امید بدهیم. خواستیم انتهای راهمان را پیش بینی کنیم و بگوییم این تلنگر «بی» را به «با» تبدیل می کند و می نشاند کنار خانه. برچسب ها را نادیده گرفتیم. آیه های یأس را نشنیده گرفتیم. مگر چاره ای به جز امید هست برای آدمی که زیر آوار مانده است؟
از جایزه شروع کردیم و در تاریخ 28 دی ماه 1395 فراخوان دادیم. ده عکس از بی خانمان های شهرمان انتخاب کردیم و برای ترجمه بینانشانه ای روی کانال گروه «با خانه مان» گذاشتیم. ده عکس مختلف که در رسانه های مختلف پیش تر منتشر شده بودند:
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
آثار به دو شکل ترجمه این ده عکس و یا تالیف در حوزه ی بی خانمانی تعریف شد. شهرمان را با این فراخوان شناختیم. آدم ها را. خودمان را. شعرها رسید. عکس ها رسید. داستان ها. ترانه ها. یادداشت ها و نقاشی ها. سه بخش شعر، عکس و داستان را که بیشترین آثار در این حوزه ها رسیده بود، نگه داشتیم و مابقی را پس از داوری های اولیه گذاشتیم در بخش خارج از فراخوان. برخی از هنرمندان هم برای هم صدایی با ما آثاری برای بخش خارج از فراخوان ارسال کردند. 25 اسفند مهلت ارسال آثار تمام شد اما قرار شد بخش خارج از فراخوان تا روز نمایشگاه فعال بماند و بعد قرار گذاشتیم سه جایزه برای منتخب های شعر، داستان و عکس بگذاریم و یک جایزه برای اثری که بیشترین بازدید را در کانال تلگرام «باخانه مان» تا لغایت تاریخ 25 اردیبهشت 1396 به خود اختصاص می دهد. این جایزه ها تقدیری است و بیشتر برای تلنگر زدن به دیگران. به خودمان. به مایی که زیر سقف خانه هایمان آرام خوابیده ایم و برایمان اهمیتی ندارد دیگری روی پل عابر پیاده خوابیده است. کنار جوب آب. در باجه تلفن. ما بدون دیگری چه معنایی دارد؟ تصمیم گرفتیم نتیجه قبل از داوری نهایی را در این ویژه نامه منتشر کنیم. تنها تریبونی که داشتیم. ما اقلیتیم و حتا در میان هنرمندانی که در ظاهر دغدغه شهرشان را داشتند اما هیچ قدمی پیش نگذاشتند. صرفن گفتند روی ما حساب کنید. حساب کردیم، اعداد فروریختند. تنها هم می شود راه رفت. رفتیم. امیدوار ماندیم که به خانه برسیم و نتیجه نهایی را در شهرمان پیگیری کنیم. در شهروندانمان. امیدواریم.
با تشکر از مهران سیدی برای طراحی گرافیکی ویژه نامه