درباره آثار

آ حرف مشترک آدم‌هاست - فاطمه بهروزفخر

 

 

یادداشتی بر رمان «آ» نوشته لیلا صادقی 

فاطمه بهروزفخر

 

 

آ (بدل) گاه به آهی ماند عاری از هوا که چون فتح شود، ممد قل‌آب است و چون کسر گیرد ممل اوقات (ر.ک. فرناز در مغازه. ص. ۴۴).

آ (حریت.) آی لیِّنه، مقابل آی متحرکه، حرف اول و آخر است در برابر هر حقیقتی که از کرسی می‌افتد چون مرغی یک پا (ر.ک. ملاقات بهزاد با آ. ص. ۷۸).

شاید در نگاه اول به‌نظر برسد این چند خط، مدخلی از یک فرهنگ یا لغت‌نامه‌ای متفاوت باشد، اما مدخل (آ، ا) شروع متفاوت رمانی با عنوان آ است. این رمان ۹۳ صفحه‌ای با ساختار متفاوتش نوشته لیلا صادقی است که پیش از این از او رمانی با عنوان «پریدن به روایت رنگ» و دو مجموعه شعر-داستان با نام‌های «از غلط‌های نحوی معذورم» و «گریز از مرکز» منتشر شده است.

رمان «آ» یک رمان معمولی نیست. رمان «آ» بیش از هر چیزی رمانی با بازی‌های زبانی و روایتی غیرخطی است که خوانندگان و مخاطبان داستان‌ها و رمان‌های پست مدرن را سرِ ذوق می‌آورد. شخصت اصلی این داستان یعنی «آ» که عنوان رمان را نیز از آنِ خود کرده است و به‌نظر می‌رسد که باید شخصیت محوری و مرکز اصلی داستان باشد، به حاشیه رانده می‌شود و همین موضوع نیز به تازگی و جذابیت رمان می‌افزاید و مخاطب در خوانش تمام صفحه‌ به صفحه این رمانِ کوتاه از خود می‌پرسد: «آ مگر شخصیت اصلی نبود؟»

«آ» شخصیت اصلی این رمان است، اما از حاشیه، ناظر بر حوادث داستان و سایر شخصیت‌هاست و همین به جذابیت داستان و تازگی ساختار آن افزوده است. او در برخی مواقع حضور آشکار دارد و در برخی مواقع، غیرمستقیم حاضر می‌شود و قصد یاری برخی دیگر از شخصیت‌های داستان را دارد. علاوه بر «آ»، شخصیت‌‌های دیگر این رمان، شخصیت‌هایی هستند که شاید ما هر روزه در روزمرگی‌ها و برخوردهای اجتماعی‌مان با آن‌ها مواجه می‌شویم، اما هیچ‌وقت حضور آنان را در ساحت داستان و روایتی داستان‌گونه ندیده‌ایم. برای مثال، فرناز یکی از شخصیت‌های داستان است که میل به زن بودن از درونش شعله می‌کشد اما همه‌ی زندگی‌اش را در تعارض با ظاهر و جسم مردانه‌اش هدر داده است. یکی دیگر از شخصیت‌های داستان ابریشم است که در روایتی نمادگونه قصد دارد به پروانه تبدیل شود، اما سرانجام خود را از بالاترین برج در اطراف میدانی به نام «آ» به پایین پرتاب می‌کند و از زندگی رهایی می‌یابد. از کنش و واکنش سایر شخصیت‌ها نیز می‌توان دریافت که تکیه نویسنده بر مضمون «آزادی» و «رهایی از قید و بند»ی است که هر روز به دست و پای انسان مدرن زنجیر می‌شود. علاوه بر شخصیت‌هایی که در بالا به آن‌ها اشاره شد، بقیه شخصیت‌های داستان نیز مثل بهزاد که پدر او دست به خودکشی می‌زند و زنی به نام پروانه که خود را از قید وجود فرزندی که نطفه‌اش درون رحم او شکل گرفته، رها می‌کند، همه و همه به‌دنبال دستیابی به نوعی آزادی هستند؛ آزادی‌ای که در این رمان با توجه به بازی‌های زبانی و ترفندهای زبان‌شناسانه‌ای که در روایت به کار گرفته می‌شود، معنای تازه‌تر و متفاوت‌تری می‌یابد.

رویکردهای زبانی خاص، بازی با حرف «آ» که حتی روی طرح جلد نیز به چشم می‌خورد، شروع رمان با مدخل «آ» و پایان آن با مدخل «ب»، تصاویری که با روایت همراه شده‌اند و گویا خود نیز بخشی از روایت‌اند، همه گواه این ادعا هستند که ما با رمانی سروکار داریم که با مضمون و درون‌مایه‌ای متفاوت و ساختاری غیرکلیشه‌ای نشان می‌دهد که مؤلف زبان و کارکردهای متنوع آن را به خدمت مضمون گرفته است.

هما‌ن‌طور که گفته شد، رمان با مدخل «آ» که همان شخصیت «آ» است، شروع می‌شود و با مرگ «آ» که همان پایان مدخل «آ» است و شروع مدخل «ب» پایان می‌یابد. نقطه مشترک تمام شخصیت‌های داستان شاید همین اشتراک حرف «آ» در نام آن‌ها و تلاش‌شان برای رهایی و آزادی از هر گونه قیدوبند در زمان خاصی از زندگی است. حتی نویسنده نیز در صفحه ۱۱ رمان در کنار طرح کنار صفحه که آیِ بزرگی به چشم مخاطب می‌آید، به این موضوع اشاره کرده است که «آ» حرف مشترک آدم‌هاست. «آ» می‌تواند همان آزادی و دغدغه مشترک آدم‌های امروزی باشد که هر کدام در برهه‌ای از زمان و به شکل‌های مختلف به دنبال آن می‌گردند. خواننده هوشمند بعد از خواندن این رمان و بستن آن در خلوت خویش به این موضوع می‌اندیشد که گویا تمام شخصیت‌های داستان، در عین اینکه هر کدام شخصیتی مستقل و متفاوت دارند، همه یکی هستند. انگار همه «آ» هستند و «آ» همه آن‌‎هاست.

Leila_Sadeghi_1

مکان در این داستان نیز مطابق با مکان داستان‌هایی با ساختار ارسطویی نیست. مکان در اینجا ساختار و کارکردی استعاره‌گونه دارد. روایت داستانی از میدانی به نام «آ» آغاز می‌گردد و در همان داستان نیز پایان می‌یابد و این مکان با سایر مکان‌های واقعی متفاوت است. از آنجا که ساختار داستان نیز غیرخطی است، نمی‌توان انتظار داشت که روایت زمانی داستان نیز خطی و معقول باشد.

ذکر این نکته نیز ضروری است که تمام عناصر این داستان از طرح جلد گرفته تا آغاز هر فصل که رفته رفته نشانگر تبدیل یک کرم به پروانه است، مدخلی که با ساختار و توضیحاتی متفاوت به معرفی شخصیت‌ها می‌پردازد، همه در وحدتی ساختاری در خدمت مضمون داستان قرار گرفته‌اند. همچنین رمان با مقدمه‌ای آغاز می‌شود که می‌توان آن را نمونه‌ای از فراداستان و نزدیکی این اثر به ویژگی‌های داستان پست مدرن دانست. در دانش روایت‌شناسی، فراداستان روایتی است که به خودش اشاره دارد یا به اصطلاح نظری خودارجاع است. در فراداستان نویسنده یا مؤلف توجه خواننده را به این موضوع که مشغول خواندن رمان است، جلب می‌کند. برای مثال در آخرین خطوط مقدمه‌ای که پیش از بخش مدخل‌ها آمده، نوشته شده است: «…. دیگری از پشت پنجره به آدم‌های توی خیابان نگاه می‌کرد و فکر می‌کرد دارد حکایتی می‌خواند از کسی که در گریختن از گرگ بی‌رؤیا از از او پرسیده بودند که چند حیلت دانی؟ و او در پاسخ گفته بود کع از صد فزون باشد؛ اما نکوتر از همه این است که من و گرگ را با یکدیگر اتفاق دیدار نیفتد حتا در رؤیا! همه این آدم‌ها مدخلی هستند از آ در فرهنگ لغتی از زندگی ما… و تمام این حوادث این داستان دور یک میدان اتفاق می‌افتند؛ میدانی به نام آ.» همان‌طور که از این چند خط پایانی نیز برداشت می‌شود، نویسنده، مخاطب رمانش را متوجه این موضوع می‌کند که در حال خواندن قصه شخصیت‌های مختلف است و همچون نویسنده کلاسیک قصد تلاش برای برجسته کردن عنصر واقع‌نمایی داستانش را ندارد.

در پایان باید به این موضوع نیز اشاره کرد که زمانی حظ خوانش این رمان، تمام و کمال بر جان خواننده می‌نشیند که پیش از این سایر آثار این نویسنده خوش‌ذوق که تخصص خود در زبان‌شناسی را با نوآوری و خلاقیت در آثارش نشان می‌دهد، خوانده باشد؛ البته خواندن رمان «آ» به‌عنوان شروعی برای خواندن رمان‌هایی با چنین ساختار محتوایی و فرمی متفاوت، خالی از لطف نیست و راهگشای مخاطبان حرفه‌ای این نوع ادبی است.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

تمامی حقوق این سایت متعلق به شخص لیلا صادقی است و هر گونه استفاده از مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است