درباره آثار

آ شروع ماجراست- سعیده امین‌زاده

 

 کافه داستان، 19 آبان، 1397

 

یادداشتی بر رمان «آ» نوشته لیلا صادقی

 

 Saeede_AminZade

بورخس در بسیاری از داستان‌هایش به جوهره، خاصیت، یا روحی یگانه اشاره دارد که در آدم‌ها و حتی اشیاء در برهه‌های مختلف تاریخی تکرار می‌شود؛ زمانی در سکه‌ی ظاهر، زمانی در کالبد خیام و فیتزجرالد و زمانی در الف. شاید شاخص‌ترین اشاره به جوهره‌ای یکتا که مرکز همه‌ی جهان و نقطه‌ی مشترک تمام مخلوقات است، در همین داستان الف تبلور می‌یابد؛ «نقطه‌ای که تمام نقاط در آن تلاقی می‌کنند.»

در رمان «آ» نوشته‌ی لیلا صادقی، راهی تازه‌تر و روزآمدتر برای اشاره به آن جوهره‌ی یکتا گشوده می‌شود. بورخس با ارجاعات متنی و تاریخی از آن جوهره‌ی یکتا که خود را در زمان‌های مختلف تکرار می‌کند، پدیده‌ای فراتاریخی می‌سازد. اما داستان آ اتفاقا داستانی منحصر به عصر تازه است؛ داستان آدم‌هایی که به ظاهر وجه اشتراک‌شان همان حرف آ است، اما در لایه‌های درونی‌تر خویش هم دغدغه‌هایی مشابه دارند؛ آن‌جا مانند هملت به «آری، یا نه»‌ای بنیادین در زندگی خویش می‌رسند. بزنگاهی که این آدم‌ها به هم می‌رسند هم، همان بزنگاهِ بودن، یا نبودن است. گرچه شاید در ظاهر تنها یکی از آن‌هاست که در آن بزنگاه با پرت کردن خود از بالای برجی تجسم این دغدغه‌ی مشترک است؛ این دغدغه در همان لحظه و در آنی یگانه در تمامی شخصیت‌های اصلی داستان هم مسأله‌ی اصلی است؛ همان بودن، یا نبودن.

نویسنده در جایی از رمان گزینه‌های مشابه را پیش روی شخصیت‌های مستأصل می‌گذارد؛ پیله، ابریشم، حریر، پروانه و هیچ‌کدام که استعاره‌ای است از همان دست به کاری زدن برای بودن و نبودن خویش؛ بودنی که جهانِ پیرامون شخصیت آن‌گونه نمی‌خواهدش و نبودنی که شخصیت با آن می‌جنگد. آدم‌های رمان آ آدم‌هایی‌اند که خود را دیگرگونه می‌خواهند و بر این دیگر گونه‌گی اصرار دارند، اما نه جمعِ محاط بر آن‌ها و نه حتی طبیعت با همه‌ی وسعت و گشاده‌دستی‌اش پذیرای آن‌ها نیست. شاید شاخص‌ترین نمونه‌اش پروانه باشد که زنی باردار است و در عین حال مبتلا به سرطان. درمان سرطان جنین او را از بین می‌برد و دست از درمان کشیدن پروانه را و در این چالش میان بودن و نبودن، طبیعت هم با پروانه همراهی نمی‌کند و هستی او و جنین‌اش را توأمان تهدید می‌کند. شاید در بقیه‌ی آدم‌ها داستان هم چنین چالش‌هایی ببینیم، با فراز و فرودی بیش‌تر و کم‌تر؛ مثل چالش فرناز با طبیعت مردانه و ذهن زنانه‌اش.

اما آن چه داستانِ آ را به روزتر و خاصِ دوره معاصر خود می‌کند مبتلا بودن هر شخصیتی است به مسأله‌ای که خاص زمانه‌ی خود اوست؛ زنی روزنامه‌نگار که قربانی تجاوز می‌شود؛ مردی که دگرباشی دغدغه‌ی اوست؛ علی‌رغم این که موقعیت اجتماعی و فرصت‌های طلایی زندگی‌اش در تهدیدِ نابودی است؛ زنی که باید میان درمان سرطان و زنده نگه داشتن جنین خود یک راه را انتخاب کند؛ مردی که میان پذیرش پدری که تمام کودکی او را نابود کرده و نپذیرفتن او مانده. این‌ها بیش از آن که مسائلی فراتاریخی باشند، معاصر و بومی‌اند. از این رو این‌همانی با شخصیت‌های داستان را دو چندان می‌کنند؛ زیرا که آدم‌هایی‌اند ملموس، زنده و همانند و پیرامون ما. حتی می‌شود آن میدان و آن برج را که صحنه‌ی رسیدن تمامی آن آدم‌ها در داستان است دید و هر یک را در نقطه‌ای از آن تصویر جای داد. شاید این به اشاره‌ی دیگری از بورخس در «کتابخانه‌ی بابل» نزدیک باشد که می‌گوید جهان کتابخانه‌ای است و ما همگی کتاب‌های آن‌ایم. این به همان اندازه که می‌تواند استعاره‌ای از همان حرف مشترک باشد که در اوراق کتاب تمامی آدم‌هاست؛ که البته صادقی هم در رمان‌اش به آن اشاره دارد: «آ حرف مشترک همه آدم‌های این داستان است…» و گرچه نادیده و گم‌شده و در حاشیه، اما وجود دارد و هست؛ به همان اندازه  هم می‌تواند به معنای معاصر بودن و روایت‌گر زمانه خود بودن نیز باشد و این همان حرف اصلی کتاب « آ» است.

Leila_Sadeghi_10

آدم‌ها همان قدر که حاوی سطوری از تاریخ خویش‌اند؛ آن‌گونه که بورخس به تأسی از اسپینوزا به آن اشاره دارد؛ اما تصاویری بی‌بدیل نیز از عصر خود دارند؛ گویی آیینه روزگار خویش‌اند و این در رمان «آ» پیش‌تر از همه‌ی بن‌مایه‌های دیگر داستان می‌آید.

بورخس برای آن که از مخاطب خویش تأیید بگیرد که الف همان نقطه‌ای است که همه‌ی جهان را می‌تواند توی آن دید، از اتاقِ خالی خود د رزمان حال، تا اسطرلابی مربوط به هزاران سال پیش، سخن خود را مستند به شواهد و مصادیق تاریخی می‌کند و آن‌گاه است که خواننده در انتهای متن در چالش پذیرفتن و نپذیرفتن، به سمت باور آن چه دیده و شنیده پیش می‌رود.

در رمان آ، صادقی با شیوه‌ای منحصر به سبک خود آ را مستند می‌کند؛ با ارجاعات متنی به خود کتاب و با ارائه‌ی شواهد بینامتنی از کتاب‌های دیگر و از دیگر آثار خود، می‌خواهد نهایتا مخاطب را به نقطه‌ای برساند که باور آن چه دیده با همان تصاویر و شواهد ممکن شود. نویسنده از همان ابتدای داستان این ارجاعات را می‌آغازد تا از همان نطفه‌ی شکل‌گیری ماجرا آدم‌ها مستند شوند به آن نقطه‌ی مشترک؛ به همان چیزی که خود راوی در صفحات آغازین از آن به عنوان نقطه‌ای نام می‌برد که به هزارگونه می‌تواند دیده شود و از این رو توصیف آن به کلمات ناممکن می‌آید و نمی‌آید. آ هم نقطه‌ی سختی و تنگی است و هم نرمی و لین بودن، هم می‌تواند صاف باشد و هم مارپیچ، هم می‌تواند نقطه‌ی تأیید و تصدیق باشد و هم نفی و پس زدن، هم می‌تواند در حاشیه باشد و هم در متن، و… پس آ می‌تواند همه چیز باشد و همه‌ی آدم‌ها باشد. داستان آن هم می‌تواند همانی باشد که از لکه‌ای شروع شود و آدمی را شکل دهد، یا آدمی باشد و با لکه‌ای پایان گیرد. اما اگر آ می‌تواند این گونه گوی جهان‌بینی باشد که همه‌ی روزگار را بتوان در آن دید، نویسنده‌ی کتاب آ در مرحله‌ای والاتر ذهن ما را به چالش می‌کشد که چرا حرف ب این گونه نباشد؟ شاید جهان‌های موازی دیگری در حرف بعدی الفبا و در حروف بعد هم باشد. اگر بورخس به الف اکتفا می‌کند و آن را مرکز همه‌ی دنیا می‌بیند، نویسنده‌ی رمان آ، با نگاهی دموکراتیک‌تر، حقِ تمرکز جهان را و جهان‌ها را به تمامی حروف الفبا می‌دهد و جا را برای دیدن و شنیدن داستان‌های آن ها باز می‌گذارد. آ تازه مقدمه‌ای است و دریچه‌ای برای خواندن و دیدن تمامی آن داستان‌ها.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

تمامی حقوق این سایت متعلق به شخص لیلا صادقی است و هر گونه استفاده از مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است