سیگار سوزی های نگاهت روی پوستم
میدان مین را کلافه می کند
در ولایت ما
زنی تا قبر آ...آ...آ... عاشق بود و
انگار دووووود شد و رفت به آسمان
به این روضه دل نمی دهی وگرنه گل می دهم
در میدان های شکفته ی مین
خمسه خمسه های تن به تن
ناگهان و حماسه و آمین
نگاه کن چطور در این ولایت ذوب می شوم
زن نه
ابر چفیه پوش می شوم!
و می ترکانم...
هیهات!
در ازدحام والتین و زعتر و زیتون
با تنی خاک و جانی خل
روی پاشنه ی کفش هام
احتمال زلزله
گام و گم آوار می شود
پشت خاکریز آوارگی
در ولایت ما زنی بود
انگاری دووووود شد و رفت به آسمان...
هی گل می کاشت و دسته گل به آب می داد
وقتی نگاهش می کردی
از شدت نارنجک
نازک و نارنجی می شد.
-----------
1390
جزیزره کریسمس