هیلدا دولیتل |
غروب
نور میگذرد
از پشتهای به پشتۀ دیگر
از گلی به گلی دیگر
گلهای همهجا روییدۀ هپاتیکا
زیر نور کمرنگ میشوند
گلبرگهایشان جمع میشوند
لبههای آبی میخمند سوی مرکز آبیتر گل
و گلها گم میشوند.
شکوفههای زغالاخته هنوز سفیدرنگاند
اما سایهها به تندی پراکنده میشوند
از ریشههای درخت زغالاخته
سیاهی از ریشهای به ریشه دیگر میخزد
هر برگ روی علفها
برگ دیگر را قطع میکند
سایه به دنبال سایه
و آنگاه
برگ و سایۀ برگ هر دو گم میشوند.
لته
نه پوست، نه پوستین و نه پشمینه
نخواهد پوشاندت
نه پردهای ارغوانرنگ.
نه پناهگاهی از چوبهای سرو بر سرت خواهد بود
نه درخت صنوبر
نه کاج.
نه نشانی از سنگهای سخت و نه سرو کوهی
نه سرخدار بر کنار رود
نه عطر شاخهای به شکوفه نشسته
نه آواز پرندۀ نیزار که بیدارت کند
نه آواز سهرهای
و نه آواز باستَرَک.
نه کلامی، نه نوازشی، نه نگاهی از معشوق
تمام شب باید آرزو کنی
پیچش امواج را که بپوشاندت
بی سوال
بی بوسه.
----
- 1. هیلدا دولیتل(HildaDoolittle): شاعر، شرححالنویس،مترجم و رماننویس اهل آمریکا که از ۱۸۸۶ تا۱۹۶۱ زندگی کرد و از دلایل شهرت او، ارتباط و همکاری با حلقۀ شاعرانپیشرو در نهضت تصویرگرایی (ایماژیسم) در اوایل قرن بیستم میلادی بود.
- 2. لته (Lethe)، در اسطورههای یونان نام یکی از پنج رودی بوده که درهادس، جهان زیرزمینی پس از مرگ، جریان داشته است. لته در زبان یونانی کلاسیک به معنی فراموشی است. مردگانی که از آب این رود مینوشیدند گذشته خود را فراموش میکردند.