لادن نیکنام - اگر جنگ نبود

 

ویژه نامه شعر: اگر جنگ نبود

if no war ladan niknam

 

شعر اول

 

از جنگ برگشته‌ام

یا جنگ از من برگشته است

که در خیابان همه رقصان

خندان

مستانه دامن‌هاشان می‌چرخد

کودکی آدامسش بادکنکی ست سرخ

رقصان در هوا

دهانم مزه ی خون نمی‌دهد

از کجا برگشت بختم؟

بخت بازگشته

این بار شکل ماه نو می‌نشیند

روی تاب حیاط

کتاب می‌خواند

با موهایش بازی می‌کند

می‌رود مدرسه

عاشق می‌شود

کودکانش باغ می‌شناسند و کوه و دریا

بخت بازگشته‌ام!

بمان کنار دامنم

عکاس می‌گوید، بخند

پارچه‌ی سفیدی

در هوا تکان‌ می‌دهد

در عکس

پرنده می‌‌شوم…

 

 

شعر دوم

 

بوسه‌هایم در چاله‌ای افتاد

روی خاک داغ

پای سنگری خسته

پشت شانه‌های برهنه ی یک سرباز

بوسه‌هایم از چاله‌ای خزید بالا

روی خاک سرد

راه افتاد

به چشمخانه‌ رسید

بدون چشم

دور خودش تنید

تن بوسه‌ها داغ‌تر از خاک

بیرون زد از خودش

لب‌هایم

شبی تا سحر

خرما شدند بر شاخه‌های نخلی تنها

رسیدند به لب‌های لیلی

جهان را جنون بوسه گرفت

جهان لب به لب

سربازان عاشق

به مرزهای تن‌ها می‌فرستاد

صلح تمام نمی‌شد.

 

شعر سوم

 

مرا میان سنگرها

خاکریزها جا دهید

کشمش آورده‌ام

زیتون و مویز و نخودچی

همه ی دانه‌های چکیده از چشم‌هایم

تازه هستند

دستفروشم

بگذارید دهان‌تان

گلوی‌‌تان تازه

صدایتان باز

ناگاه یکی فریاد می‌زند، حمله…

زیتون به هسته‌ای می‌رسد

دستهایت صلح را

شلیک می‌کند

در خاک

پای چشم‌هایم

سنگر می‌گیری

مژه‌ای جدا می‌کنی و می‌گویی:

« نیزه‌های خیس در قلبم فرو کن … »

 

 

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

تمامی حقوق این سایت متعلق به شخص لیلا صادقی است و هر گونه استفاده از مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است