در این مجموعه تلاش بر آن بوده است تا با رویکردهای مختلف، به تحلیل و بررسی آثار دو نویسندهی پیشگام ایرانی، ابراهیم گلستان (1301- ) و جلال آل احمد (1302-1348) پرداخته شود. البته گفتهها و نتایج حاصله از هر پژوهش، باور مؤلف آن مقاله است و همحضوری این مقالات، به منزلهی تأیید و یا هم عقیده بودن همهی مؤلفان نیست. اما نکتهی قابل تأمل در این مجموعه، محوریت همهی مقالات در دستیابی به چند هدف است: بررسی آثار دو نویسندهی مذکور، اتخاذ رویکردهای روشمند و مبتنی بر نظریه و همچنین، ایجاد فضایی برای نقد متون ادبیات داستانی با رویکردهای مختلف و گشودن عرصهی نقد برای مطرح شدن نظریههای جدید.
مقالههای این مجموعه غالبن دارای رویکرد نشانهشناختی هستند و برخی از آنها با پیروی از مکتب فرانسه و برخی دیگر با رویکردهای رایج دیگر، اعم از شناختی، اجتماعی و غیره، تلاش برای گشودن چشماندازی نو به تحلیل آثار داستانی این نویسندگان داشتهاند. قابل ذکر است که این کتاب در پی برگزاری دو نشست در خانهی هنرمندان با عنوان ”نشانهشناسی ادبیات داستانی معاصر“ برای بررسی آثار ابراهیم گلستان و جلال آل احمد گردآوری شده و ضرورت انتشار چنین کتابی به چند علت محسوس بود:
نخست اینکه تاکنون کتابی که به بررسی و تحلیل آثار این دو نویسنده به صورت آکادمیک و مستقل و با رویکردهای نوین نظری، به ویژه نشانهشناختی، پرداخته باشد، وجود نداشته است. درواقع، پیش از این بیشتر مطالب منتشر شده یا به صورت یادداشتهای مطبوعاتی، یادمانها و شناختنامهها (برای مثال، ر.ک. تقینژاد، 1379؛ کاموس، 1381، بشیری، 1390) بودهاند یا به صورت تک مقالههای آکادمیک در مجلههای دانشگاهی یا به صورت کتابهایی که به نقد و تفسیر اثر به پشتوانهی ذائقهی شخصی پرداختهاند (ر.ک. دستغیب، 1390؛ شیخرضایی، 1381) و یا تحقیقها و پایاننامههایی که برخی با رویکردهای اجتماعی-تاریخی (ر.ک. سلطانی، 1388) و برخی با رویکردهای توصیفی و سبکشناختی در صدد مطالعهی درونمایهها (ر.ک. پیری، 1388)، شخصیتها و زبان این آثار بودهاند. برخی از پایاننامهها نیز که با رویکردهای زبانشناختی به سراغ مطالعهی این آثار رفتهاند، با نگاهی توصیفی و نه تحلیلی به بررسی داستان نشستهاند که البته مشخصن بررسی آثار جلال آل احمد بسیار بیشتر از آثار ابراهیم گلستان دغدغهی دانشگاهیان، اهالی قلم و حتا پژوهشگران بوده است. یکی از عمده دلایل این توجه میتواند تبلیغات و جایگاه سیاسی آل احمد بعد از انقلاب سال 1357 در ایران باشد. از جمله مطالعات زبانشناختی بر آثار جلال آل احمد میتوان به پایاننامهی مهرخ غفاریمهر با عنوان «بررسی مقایسهای بوف کور و مدیر مدرسه از دیدگاه نقشگرایی» (1383) اشاره کرد که مشخصن به بررسی تفاوتهای ساختار مبتدا- خبری دو اثر برای نشان دادن تفاوتهای سبکی بین آنها پرداخته است. همچنین در این راستا میتوان به پایاننامهی رسول حسینزاده با عنوان «تحلیل گفتمانی و متنی داستان مدیر مدرسه» (1383) با استفاده از الگوی هلیدی و هچ اشاره کرد. در این بررسی، داستان از نظر عوامل انسجام متنی و تحلیل گفتمانی در سطح خرد و کلان بررسی شده و نتیجهی حاصله، همانند پایاننامهی قبل، در سطح توصیفی باقی مانده است. پایاننامههای دیگری نیز از این دست میتوان نام برد که غالبن در بند تطبیق اثر داستانی مورد نظر با نظریهی مورد استفاده بودهاند و علیرغم اینکه رویکرد اتخاذ شده زبانشناختی بوده، در حد مطالعهی ساختاری، آماری یا توصیفی محدود مانده و درواقع به مرحلهی کاربردی شدن برای تفسیر اثر راه نیافته است (به عنوان مثال ر.ک. حاجی میرزا، 1381). بررسی آثار ابراهیم گلستان، وضعیتی اندوهبارتر داشته و صرفن در حد ویژهنامهها، یادداشتهای مطبوعاتی و تک مقالههای آکادمیک در مجلات محصور در فضای دانشگاهها باقی مانده است و متأسفانه کتابهایی که به تحلیل و بررسی آثار مختلف او پرداخته باشند، وجود ندارند که البته یکی از علل آن شرایط نابهسامان نقد در ایران و دیگری شرایط نامساعد نشر میتواند باشد.
همچنین از دیگر ضرورتهای انتشار چنین کتابی، پرداختن با نگاهی نو به برخی از آثار کمتر نقد شده و یا نقد نشدهی این دو نویسنده است که از آن جمله میتوان به تحلیل سنگی بر گوری با دو نگاه متفاوت در همین مجلد اشاره کرد. این اثر آل احمد به صورت مستقل تا کنون مورد پژوهش آکادمیک قرار نگرفته بود. مقالهی عابدینی فرد، که همزمان به معرفی حوزهی نوپای مردانگی پژوهی انتقادی در ایران نیز میپردازد، سنگی بر گوری را از دیدگاه نظریات مربوط به مردانگی و همچنین پی آیندهای نازایی مردان برای هویت جنسیتی آنها قرائت می کند. همچنین، شعیری در مقالهی خود در بارهی سنگی بر گوری، از آن خوانشی بر مبنای نظریهی تنشی گرماس به دست میدهد. جالب آنکه هر دو نویسنده، به رغم رویکردهای عمیقن متفاوتشان در خوانش این اثر واحد، از خلال بررسیهای خود به تحلیل جامعهی همعصر نویسنده نیز میپردازند. همچنین شایان ذکر است که میاحی در مقالهی خود دربارهی «به دزدی رفتهها» در همین مجلد در چارچوب نظریات فمینیستی به خوانش داستانی از گلستان پرداخته است، و این درحالی است که تاکنون، هیچ منتقدی نوشتار گلستان را با این رویکرد بررسی نکرده بود. از دیگر مقالههای این مجموعه که با رویکردی نو به خوانش داستان پرداختهاند، میتوان به مقالهی شیررضا در چارچوب نظریهی شعرشناسی شناختی اشاره کرد. همچنین دو مقالهی صادقی دربارهی خروس، آذر ماه آخر پائیز و شکار سایه، هر یک چشماندازی نو بر خوانش آثار گلستان میگشایند، چرا که صادقی، گلستان را مبدع ژانری نو در ادبیات داستانی معرفی میکند و خوانشی نو از آثار او به دست میدهد. به طور کل میتوان گفت که هریک از مقالات این مجلد، به گونهای با نگاهی نو، سخنی نو و یا روشی نو، دریچهای بر چگونگی خوانش ادبیات داستانی این دو نویسنده میگشایند.
در مجموع، دوازده مقاله در این کتاب وجود دارد که شش مقاله در بخش اول به بررسی برخی از آثار ابراهیم گلستان و شش مقالهی دیگر در بخش دوم به بررسی آثار جلال آل احمد میپردازند. این مقالات به ترتیب تاریخ انتشار کتابها قرار گرفتهاند و در سرفصل هر مقاله یکی از جملههای کتاب مورد نظر، به مثابهی دریچهای برای ورود به تحلیل اثر، نقل شده است.
در بخش اول، که به بررسی آثار ابراهیم گلستان اختصاص دارد، نخست در مقالهای به نام «داستانهای به هم متصل: از داستان خوشهای تا داستان کلان»، به قلم نگارندهی این سطور، به اهمیت و جایگاه دو اثر ابراهیم گلستان به نامهای آذر، ماه آخر پائیز (1328) و شکار سایه (1334) پرداخته شده است. در این پژوهش نخست به ژانری به نام داستان دنبالهدار اشاره شده که در غرب از 1914 شکل گرفته و در ایران با آثار ابراهیم گلستان رواج یافته است. این مقاله با مقایسهی دو اثر گلستان به نامهای آذر، ماه آخر پائیز و شکار سایه، به این نتیجه میرسد که گلستان صرفن انتقال دهندهی ژانری ابداعی از غرب به ایران نبوده است، بلکه خود نیز گامی در ابداع نوعی از داستانهای دنبالهدار برداشته است. نگارنده این ابداع را «داستان کلان» مینامد و در مقالهی خود با استفاده از ابزارهای شعرشناسی شناختی و همچنین نظریهی ادغام مفهومی دو زبانشناس معاصر، ژیل فوکونیه و مارک ترنر، توضیح میدهد که این زیر-ژانر چگونه شکل میگیرد و چه نقشی در ارائهی جهان داستانی بزرگتر ایفا میکند. به اعتقاد نگارندهی این مقاله، چیدمان و ساختار داستانهای شکار سایه باعث میشود که عناصر داستانی در یک فضای داستانی با فضای داستانی دیگر ترکیب شوند و در فضای ادغام، فضای داستانی جدیدی به نام داستان کلان را ایجاد کنند که در آن یک طرحواره با بازنماییهای متفاوت، داستانهای به ظاهر متفاوتی را میسازد. در این مقاله اشاره میشود که کارکرد داستان کلان، تبدیل ساختار اثر به بخشی از روایت داستانی برای انتقال مضمون اثر است.
سپس مقالهی الهام میاحی، با نام «تحلیل ”به دزدی رفتهها“ با رویکردی در مطالعات فرهنگی»، تمرکز خود را بر بررسی اولین داستان کوتاهی میگذارد که ابراهیم گلستان در 1326 به نگارش درآورده است. البته این داستان در 1328 در مجموعهی داستان آذر، ماه آخر پائیز منتشر شد و این مقاله به مطالعهی این تک داستان بر مبنای نظریات نقد فمینیستی میپردازد. در این پژوهش دیدگاههای گوناگون نظریات فمینیستی دربارهی ادبیات مطرح میشود و سپس با تقسیمبندی نقد فمینیستی به دو گرایش «زنمحور» و «مرد محور» و با معرفی مؤلفههای هریک از این گرایشها، این نتیجه حاصل میشود که «به دزدی رفتهها» از مؤلفههای نقد فمینیستی زن محور برخوردار است و گلستان به گفتمان غالب مردسالار در ادبیات تن نداده است. به باور میاحی، شخصیت اصلی و محور همهی کنشها و حوادث این داستان را زن میسازد و داستان به تبلور هراس، درد، بدبختی و مظلومیت زن بدل میگردد. در نهایت نگارنده اشاره میکند که آنچه این داستان را از دیگر داستانهای هم عصرش متمایز میسازد، همین نوع نگاهِ هنجارشکن و ضدکلیشهای به زن و مصائب اوست. درواقع، میاحی در پژوهش خود نشان میدهد که گلستان به شیوههای مدرنیستی و فمینیستی میکوشد به ذهن شخصیت زن داستان خود رسوخ کند و درون آشفته، گریزپا، پُرغوغا و هراس پیوستهی او را عینی و ملموس ترسیم نماید. بدین منظور، گلستان از نمادها و نشانههایی مانند ترس از تاریکی، صداهای هراسانگیز باد، عوعوی سگ و وحشت از آمدن دزد برای نشان دادن تنهایی و بیپناهی زن استفاده میکند تا بتواند تصویری از درون ناآرام او ترسیم نماید.
در مقالهی بعدی با عنوان «جهان متن دوگانهی ”لنگ“ با رویکرد شعرشناسی شناختی»، فرزانه شیررضا به بررسی یک تک داستان به نام «لنگ» از مجموعه داستان شکار سایه (1334) میپردازد. به عقیدهی شیررضا مطالعهی ابعاد شناختی داستان «لنگ» برای تحلیل متن بسیار کارآمد است و امکان درکی متفاوت از این اثر و همچنین بررسی چگونگی شکلگیری معنا و فرآیندهای معناسازی در روند داستان را فراهم میکند. در این پژوهش، برای تحلیل روایت داستان «لنگ»، با بهرهگیری از ابزارهای شعرشناسی شناختی همچون «نظریهی جهان متن» به بررسی چگونگی شکلگیری جهانهای متن دو شخصیت داستان، حسن و منوچهر، پرداخته میشود و نشان داده میشود که چگونه جهانهای زیرشمول دوگانه در راستای عناصر جهانساز شخصیتی قرار میگیرند و دو جهان متن متفاوت منوچهر و حسن را به دو جهان استعاری متفاوت تبدیل میکنند که نمودهایی از سنت و مدرنیته هستند.
در مقالهی چهارم این بخش، مرتضی بابک معین به بررسی یک تک داستان به نام «عشق سالهای سبز» از مجموعه داستان جوی و دیوار و تشنه (1346) در چارچوب نشانهشناسی آلگرید گرماس و اریک لاندوفسکی میپردازد. او با استفاده از چهار نظام معنایی مطرح شده از سوی لاندوفسکی که در ادامهی الگوهای کنشی گرماس قرار دارد، چرخهی کنش روایی این داستان را بررسی میکند. سرانجام به این نتیجه میرسد که نظام برنامهمدار در این داستان که به دلیل عادت شدن کنشها به بیمعنایی منجر میشود، با رسیدن به لحظهای به نام «لحظه بارقه» که همان لحظهی خواست متقابل وصال است، داستان را با معنایی پدیداری مواجه میکند. به باور معین، سوژه یا همان راوی داستان، تجربهی فرّار چنین لحظهای را پشت سر میگذارد، لحظهای که سوژه به ناگاه با معنایی پدیداری مواجه میشود، معنایی که در دم نطفه میبندد. «لحظه بارقه»ای که مرز جدایی «آنچه بوده است» تلقی میشود، از آنچه به مثابهی دریچهای رو به تجربهای تازه گشوده میشود و در این تجربهی حسی- ادراکی که به باور گرماس سوژه از «درون میلرزد»، سوژهی داستان «لحظه بارقهی عشق» را که از پیوند و یکی شدن سوژه و ابژه ناشی میشود، در لحظه پشت سرمیگذارد.
مقالهی بعدی به قلم نگارندهی این سطور، به بررسی داستان بلند خروس اختصاص دارد که در سال 1349 نوشته شده، اما برای اول بار در 1384 منتشر شد. این مقاله با نام «انشقاق اجتماعی در یک متن نوشتنی: رمزگانشناسی خروس»، به بررسی داستان خروس براساس رمزگانهای شکلدهندهی یک متن نوشتنی میپردازد. به باور نگارنده، متن نظامي از نشانهها است و براي تحليل اين نشانهها، نقش فعال خواننده در تفسیر به خوانشهای چندگانه و چندمعنایی اثر منجر میشود، اما از آنجایی که این تکثر یا چندمعنایی نظاممند است، برای درک چگونگی تکثر معنا و تبیین چگونگی خوانش گشودهی این داستان، به بررسی عملکرد پنج رمزگان تشکیلدهندهی متن پرداخته میشود. در این مقاله مشخص میشود که چگونه روایت بهواسطهی بهکارگیری این رمزگانهای پنجگانهی مطرح شده از سوی رولان بارت امکان تفسیر یک متن نوشتنی و امکان تفسیرهای متفاوتی از دوگانههای موجود در این داستان را ایجاد میکند و چگونه رمزگانهای مختلف در راستای بازنمایی انشقاق اجتماعی فعال میشوند. به عبارت دیگر، تكثر معنايي در داستان خروس باعث ميشود كه در شرايط فرهنگي متفاوت و در دورههاي تاريخي متفاوت، خواندن اين داستان تفسیرهای متفاوتي را ايجاب كند و رمزگانهای متفاوت تشکیلدهندهی اثر که هیچ یک بر دیگری برتری ندارند، به شکلگیری و معناسازی دالها و نیز تقابلهای دوگانهی متن منجر شوند؛ تقابلهایی که خود نمایانگر دو فكر متفاوت، دو طبقهی اجتماعي، دو شقگي و از همگسستگی اجتماعی میتوانند باشند. درنهایت، نگارنده با تکیه بر عملکرد رمزگانهای موجود، به این نتیجه میرسد که ساختار و مفهوم داستان در تناسب با یکدیگر، همین دوگانگی و دو شقگی را بازنمایی میکنند که در عمل به انهدام هر دو شقه (بز و خروس) یا ساختار اجتماعی و هویتی منجر میشود. درواقع، تقابلهای موجود در داستان همگي نشان دهندهی شكافی در زيرساخت اجتماعي و در نتيجه زيرساخت رواني مردم جامعه میتواند باشد كه منجر به بحران ميشود: كشتن خروس و تخریب مجسمهی بز و در نتيجه كنش پنهاني فردی ناشناس براي تخریب وجههی حافظان بز در فرجام داستان. نگارنده در این پژوهش نشان میدهد که رمزگانها در این متن به صورت شبكهاي به ساخت معنی میانجامند و بیآنکه یکی بر دیگری سلطه يابند، بر يكديگر اثر متقابل ميگذارند. به عقیدهی او هریک از رمزگانها در ساخت بخشی از معنا شرکت میکنند و هيچكدام رمزگان اصلي نيستند، بلکه هر يك به سهم خود به گونهاي متن را ميسازند.
در مقالهی آخر بخش مربوط به بررسی آثار ابراهیم گلستان، امیرعلی نجومیان در پژوهشی با عنوان «یک داستان از دو چشمانداز: بررسی تطبیقی فیلم و داستان اسرار گنج درهی جنی»، به بررسی نظریهی رمزگان در نشانهشناسی این دو اثر میپردازد و توضیح میدهد که رسانهی سینما و ادبیات هر یک دارای رمزگان ویژه و در عین حال مشترک هستند. از رمزگان ویژهی سینما به تدوین، حرکت دوربین، و نورپردازی و از رمزگان ادبی بر نظام آوایی، آهنگ کلام، تفسیر رویدادها و کنشها اشاره میشود. سرانجام نجومیان براساس فرآیند ترارمزگانگذاری استدلال میکند که این دو اثر در عین بازنمایی رمزگان ویژهی رسانهی خود، از رمزگان رسانهی دیگر نیز بهره جستهاند و فرآیند دلالتپردازی هر متن به دلالتهای متنِ دیگر بستگی دارد. او همچنین نشان میدهد که روابط میان نشانهها به صورت رابطهی تعاملی و منتشر است و دو متنِ مورد بحث هدف انتقادی خود را بر مناسبات مسئلهدار میان شخصیتهای داستان قرار میدهند. ماحصل پژوهش نجومیان نشان میدهد که دو متن سینمایی و ادبی اسرار گنج درهی جنی از دو چشماندازِ متفاوت یکدیگر را تکمیل میکنند و ابراهیم گلستان در این دو متن برآن بوده است که تحلیلی گفتمانی از تاریخ دورهی ویژهای از ایران را به ثبت برساند.
در بخش دوم این مجموعه مقالات که به بررسی آثار جلال آل احمد با رویکردی عمدتن نشانهشناختی اختصاص دارد، شش مقاله وجود دارد. نخستین مقاله با عنوان «کارکرد و موقعیتهای روائی در ”بچهی مردم“، ”گلدستهها و فلک“ و ”جشن فرخنده“»، به بررسی تک داستانهایی از مجموعه داستانهای سه تار (1327) و پنج داستان (1350) اختصاص دارد. علی عباسی در این مقاله به بررسی ساختار و نظام روائی روایت در این داستانها در چارچوب نشانهشناسی ساختگرای گرماس میپردازد. عباسی بر این باور است که بین اندیشهی گفتهپرداز و ساختار روائی این روایتها رابطهای مستقیم برقرار است، بدین معنا که اندیشهی گفتهپرداز باعث شکلدهی به ساختار روائی میشود. او نشان میدهد که برخی از آثار جلال آل احمد از پیرنگی منسجم پیروی نمیکنند و البته انتخاب پیرنگ نادرست یکی از عواملی است که باعث فقدان انسجام معنائی و انسجام شکلی برخی از آثار او است. ماحصل پژوهش عباسی نشان میدهد که «بچهی مردم» شکل یک روایت کمینه را دارد که میتوانست وضعیتهای میانی و انتهایی پیرنگ را در خود جای دهد که نداده است. علت این امر سرگشتگی و بیهویتی کنشگر و یا نویسندهی انتزاعی («من دوم» جلال آل احمد) متن است. این سرگردانی سبب میشود که قهرمانان داستان و بالطبع نویسندهی انتزاعی نتوانند راه حلی برای مشکلات پیش آمده ارائه دهند. همچنین عباسی نشان میدهد که نویسنده در «جشن فرخنده» نتوانسته است به خوبی توازن میان بخشهای پیرنگ را برقرار سازد و برخلاف انتظار، طرح اصلی را به حاشیه رانده است.
در مقالهی دوم همین مجموعه، مرضیه اطهاری نیک عزم در پژوهشی با عنوان «نشانه- معناشناسی اجتماعی زن زیادی: حضور ”دیگری“ برای ساخت معنای زندگی ”خود“»، به بررسی مجموعه داستان زن زیادی (1331) با رویکرد نشانهشناسی اجتماعی میپردازد. اطهاری بر این باور است که آنچه به مفهوم «من» در شخصیتهای داستانی این مجموعه معنا میدهد، حضور مفهوم «دیگری» است. او نشان میدهد که »ديگري» در این داستانها به شيوههاي مختلفي، از جمله شبيهسازي، ایجاد رابطهی تخيلي، سياستگذاری و در نهایت پذيرش و جدايي امکان حضور دارد. او در نهایت بحث «عادت» را مطرح ميکند. در واقع به دليل تكرار مسائل روزمره، شخصيتهای این داستانها به دنبال معنا ميگردند، اما درواقع همهی آنها به گونهای دچار بیمعنایی شدهاند. آنها برای یافتن معنا، باید بهواسطهی محرکی دور تکراری برنامههای روزانه را بشکنند و خود را از دور و تسلسل خارج کنند یا به عبارتی روند عادتها را بگسلند که غالبن نمیتوانند. ماحصل پژوهش اطهاری نشان میدهد که اگر «ديگري» توجه شخصيتها را جلب میکند، فقط نشانهاي براي برقراري ارتباط اجتماعي نيست، بلكه بدین واسطه به دنبال ارزش ميگرد: بدین معنی که شخصيتهای این داستان براي يافتن «خود» و ارزشهاي «خود» به دنبال «ديگري» هستند. درواقع كنشگران این داستانها، «خود» را از نگاه ديگري كشف، تعريف و معنا ميكنند؛ زيرا دنياي «من» با دنياي «ديگري» در تقابل قرار ميگيرد و اين تقابل منجر به شبيهسازي، سازش و يا انطباق ميگردد.
مقالهی بعدی، پژوهشی است با عنوان «بررسی عوامل کنشی و شوِشی و فرایند تنشی گفتمان در دو مجلس از نون و القلم»، به قلم صادق رشیدی دربارهی رمان نون و القلم (1340). در این پژوهش که در چارچوب مربع معناشناسی گرماس اولیه در مکتب فرانسه قرار دارد، عوامل کنشی و شوِشی و همچنین مطالعهی فرایند تنشی گفتمان در دو مجلس از داستان نون والقلم بررسی میشود. به باور رشیدی، این رمان که از یک پیشدرآمد، پسدستک و هفت مجلس تشکیل شده، دارای دو شخصیت اصلی است: دو میرزا بنویس که تکههای دوگانه و جدا شدهی نویسندهی داستان هستند. برای تحلیل فراز و نشیب زندگی و حضور این دو شخصیت در داستان، فرایند تنشی گفتمان آنها بررسی میشود و این نتیجه حاصل میشود که میرزا اسدالله، وجدان بیدار و آگاه جامعه است که تلاش میکند با نفی کمیتها و مادیات زندگی به ارزشها و اخلاقیات پایبند باشد و بیش از پیش به سوی بهدست آوردن ارزشهای معنوی و اجتماعی سوق یابد. در مقابل میرزا عبدالزکی ابعاد ارزشی و کیفی زندگی خود را به نفع مادیات و ابعاد کیفی نادیده میگیرد که همهی این رویدادها با وجوه کنشی و شوِشی زنان این دو میرزا بنویس نیز مرتبط است. در نهایت، رشیدی چنین نتیجه میگیرد که میرزا اسدالله به مثابهی تکهای از وجود خود آل احمد، در دنیا و تجربهی زیستهی خود بهدنبال تعالی و معنابخشیدن به زندگی خود است و لذا همهی عوامل و نشانههایی که ابعاد کمی دارند، مربوط به دنیای پیرامونی او هستند. میرزا اسدالله در فرایند حسی- ادراکی، در واکنش به شرایط اجتماعی و سیاسی حیات خود همواره دچار چالش و تنش است، چراکه نمیخواهد از ابعاد ارزشی و اخلاقیات و آرمانهای خود صرف نظر نماید. بدین منظور، او برای معنا بخشیدن به زندگی خود حتا از اعضای خانوادهی خود نیز مایه میگذارد.
دو مقالهی بعدی به بررسی اثری از جلال آل احمد میپردازند که در سال 1342 نوشته شد، ولی پس از مرگ او و علیرغم میل همسرش، سیمین دانشور و از سوی برادرش، شمس آل احمد، در سال 1360 منتشر شد. این اثر به باور برخی منتقدان، یکی از پراهمیتترین خود-زندگینامههای ایرانی است که تا به حال نگاشته شده است. مصطفی عابدینیفرد در مقالهی خود به نام «هژمونی جنسیتی و ناخوشایندیهای آن: مردانگی ابتر و نفی سنت در سنگی بر گوری»، به بررسی روایت سنگی بر گوری در چارچوب نظریهی مردانگی هژمونیک ریوین کانل میپردازد. عابدینیفرد در این پژوهش میکوشد به این پرسش پاسخ دهد که نشان دهد مضمون محوری عقیم بودن، به مثابهی امری جسمی و شخصی، چه ارتباطی با نفی سنّت بهعنوان امری انتزاعی و فراشخصی میتواند داشته باشد. او ضمن معرّفی حوزهی نوپا و روبه رشد مردانگی پژوهی انتقادی، به ویژه با اتکا به مفاهیم «مردانگی هژمونیک» و«سلسلهمراتب جسمی»، استدلال میکند که سنگی بر گوری روایت جدال راوی آن با مردانگی هژمونیک سنّتی ایرانِ زمانهی آل احمد است. به باور عابدینیفرد، این مردانگی غالب از سویی هویّت مردانهی راوی را آسیبدیده و به لحاظ اجتماعی فاقد اعتبار کافی کرده و از دیگر سو، موجب تعدّی در حق زنانی شده که هریک به سهم خود در زندگی راوی گرانقد بودهاند. ماحصل پژوهشهای عابدینیفرد نشان میدهد که محتوای سنّت یادشده در خصوص جنسیّت را آموزههایی متداول تشکیل میدهند که در مواردی متّکی به قرائتهایی خاصّ از مذهباند. از جملهی این آموزهها عبارتند از مردانگی به مثابهی رجولیّت، مردانگی به مثابهی سلامت و توانایی جسمی، مردانگی به مثابهی نگرش به زن یا «ناموس» همچون مایملکی که حیثیّت اجتماعی مرد را تعریف میکند، مردانگی بهعنوان برخورداربودن مرد متأهّل از فرزند ذکور تا او را از انگهای اجتماعی برهاند، زنانگی همچون تمکین بیچون و چرا در برابر تمنیّات مردانگی غالب و زنانگی همچون بارورشدگی، چندانکه تندردادنِ زنان نازا به تعدّد زوجات امری طبیعی بنماید. پایبندی به این آموزهها و پیشانگاشتهای غالب در فرهنگ و تحقّق آنها در جامعه، به تعدّی در حقّ عموم زنان و پارهای از مردان میانجامد.
مقالهی دیگری که دربارهی همین اثر آل احمد در این مجلد نوشته شده، با رویکردی نشانهشناختی به بررسی وجه تنشی سنگی بر گوری میپردازد. حمیدرضا شعیری در این مقاله، با عنوان «تحلیل وجه تنشی گفتمان سنگی بر گوری»، به بررسی جریان تنشیای میپردازد که در همهی ابعاد زندگی سوژه تجلی مییابد، یعنی «بچه نداشتن». به باور شعیری، این «نداشتن»، منبع شکلگیری تنشهایي متفاوت است که مجموعهی این تنشها سبب ميگردند تا پاي «ديگري» به نظام گفتماني باز شود. به اعتقاد شعیری، نقصانی که سبب بحران تنشی در گفتمان سنگی بر گوری میگردد، جنسی متفاوت با همهی نقصانهای روایی دارد که معمولن کنشگران با آن مواجه هستند. این نقصان دارای جنسی تاریخی- فرهنگی است که از ناحیهی دو «دیگری» برجسته میگردد: یکی دیگری که بخشی از خود کنشگر است و از خود او نشأت میگیرد؛ و یکی دیگری که وابسته به جامعه و تاریخ و فرهنگ است و همواره تکلیف او را به «خود» یادآوری میکند. از این پژوهش چنین استنباط میشود که از مجموع حضور این دو دیگری، یک فشارهی تنشی شکل میگیرد که کنشگر را در بودن «خود» و در همهی ابعاد هستیشناختی دچار بحران هویتی میسازد. برای خروج از این بحران تنشی، کنشگر با انتخاب مکانی آستانهای که در مرز مکان زندگان و گذشتگان قرار دارد، به گسستی که او را در مقابل یک دیگری تاریخی و فرهنگی قرار میدهد، پایان میدهد. نتیجهی این عبور از گسست بازیابی خود و دستیابی به «من» واحدی است که کنشگر را در وضعیت ایجابی تسلط بر خود، تثبیت مینماید.
در آخرین مقالهی مربوط به بخش بررسی آثار جلال آل احمد و همچنین آخرین مقالهی این مجلد، فرزانه کریمیان در پژوهشی با عنوان «تفکر اجتماعی- سیاسی آل احمد در نفرین زمین» (1346) با رویکردی تاریخی- اجتماعی به بررسی رمان نفرین زمین میپردازد. به اعتقاد کریمیان این رمان، در تمام فراز و فرودهای خود مجالی است برای نمایاندن زندگی روستایی به هنگام «انقلاب سفید» و اصلاحات اراضی با تمام پرسشها و مسایل تاریخی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که در آن دوران حاکم بود. این پژوهش به دلیل ارجاعات بینامتنی به آثار مختلف آل احمد، امکانی است برای آشنایی با جهانبینی و نگاه سیاسی- اجتماعی آل احمد در عصر خود که البته از آنجایی که نفرین زمین بر کلیّت و تداوم خط فکری او تأکید دارد، مورد مطالعاتی کریمیان قرار گرفته است. به باور کریمیان، آل احمد از همان صفحات نخستین رمان ضمن توصیف چارچوب ویژهی تاریخی، اجتماعی و سیاسی دههی چهل و همزمان با طرح اصلاحات ارضی به ترسیم رفتارها، باورها و آداب و رسوم روستاییان میپردازد. او با تبدیل خاطرات خود به روایتی داستانی از نگرانی درهمریختگی فرهنگ بومی سخن به میان میآورد. ماحصل پژوهش کریمیان نشان میدهد که دغدغهی این رمان نه تنها موقعیت دهقانان و کشاورزان است، بلکه آشفتگی کل نظام و ساختار اجتماعی ایران در آن دوره است.
فهرست مقالات
پیشگفتار: دکتر حمیدرضا شعیری
مقدمه (نشانه شناسی ادبیات داستانی): لیلا صادقی
بخش اول: آثار ابراهیم گلستان
آذر، ماه آخر پائیز (1326) و شکار سایه (1334)
داستانهای به هم متصل: از داستان خوشهای تا داستان کلان، لیلا صادقی
"به دزدی رفتهها" (در: آذر، ماه آخر پائیز)، 1326
تحلیل”به دزدی رفتهها“ با رویکردی در مطالعات فرهنگی، الهام میاحی
"لنگ" (در: شکار سایه) (1334)
جهان متن دوگانهی ”لنگ“ با رویکرد شعرشناسی شناختی، فرزانه شیررضا
"عشق سالهای سبز" (در: جوی و دیوار و تشنه) (1346)
گفتهپردازی در ”عشق سال های سبز“، دکتر مرتضی بابک معین
خروس (1349)
انشقاق اجتماعی در یک متن نوشتنی: رمزگانشناسی خروس، لیلا صادقی
اسرار گنج درهی جنی (1353)
یک داستان از دو چشمانداز: بررسی تطبیقی فیلم و داستان اسرار گنج درهی جنی، دکتر امیرعلی نجومیان
بخش دوم: آثار جلال آل احمد
”بچهی مردم“ (1327)، ”گلدستهها و فلک“ و ”جشن فرخنده“ (1350)
کارکرد و موقعیتهای روائی در ”بچهی مردم“، ”گلدستهها و فلک“ و ”جشن فرخنده“، دکتر علی عباسی
زن زیادی (1331)
نشانه- معناشناسی اجتماعی زن زیادی: حضور ”دیگری“ برای ساخت معنای زندگی ”خود“، دکتر مرضیه اطهاری
نون و القلم (1340)
بررسی عوامل کنشی و شوِشی و فرایند تنشی گفتمان در دو مجلس از نون و القلم، صادق رشیدی
سنگی بر گوری (1342)
هژمونی جنسیتی و ناخوشایندیهای آن: مردانگی ابتر و نفی سنت در سنگی بر گوری، مصطفی عابدینی فرد
تحلیل وجه تنشی گفتمان سنگی بر گوری، دکتر حمیدرضا شعیری
نفرین زمین (1346)
تفکر اجتماعی- سیاسی ال احمد در نفرین زمین، دکتر فرزانه کریمیان
---
نقد و بررسی آثار ابراهیم گلستان و جلال آل احمد
به کوشش: لیلا صادقی
ویراستار: لیلا صادقی
ناشر: سخن (1392)
قیمت: 19.500
شماره شابک: 978-964-372-638-6
شماره توزیع و پخش سایه: 66418235 و 66412358